Thursday, September 3, 2009

Study of effect of high fat diet on fertility of female mice

مطالعه آثار رژیم غذائی پر چربی بر باروری موش ماده

Study of effect of high fat diet on fertility of female mice

تاریخ مقاله: 18/3/1388

دکتر مختار جعفر پور[1] ،دکتر سعید ابراهیمی

Abstract:

Background: Nowadays, obesity is seen in a huge fraction of society. In many researches obesity is considered to be the cause of decreased fertility. Overweight people have different food habits, some eat high fat foods and others use high sugar foods or use a diet with mixed sugar and fat in it. This fact that whether a high fat or other cause of obesity is the reason for depleted fertility was the inspiration for us to understand it and build this study.

Method: female BALB/C mice were divided in two randomized control and experimental group with twenty members in each. The control group was routinely nourished. The experimental group was nourished with 35% fat in diet. After ten days, we presented females for male mice and by seeing the vaginal plaque the day zero was considered. On seventeenth day, mice were killed and the fetuses were counted and weighted. The obtained numbers in control and experimental groups were studied with the T test and chi square analysis.

Results: Fertile mice in control group were 20 and in experimental group they were 11 mice.

Number of fetuses in control was 8-12 and in experimental group was about 3-8.

Fetus weight in control group was 2-3 and in experimental group was 1.5 to 2 grams.

Analytical statistics in all three groups had a significant difference.

Conclusion: Lower fertility rate in experimental group in regard to control group was significant (Pvalue<0.001).

Also the number of fetuses in experimental group had a significant difference in regard with control group, that rate in experimental group was considerably decreased. Experimental group's fetuses had also a decreased weight than control group.

Because of lack of considerable maternal weight differences in both groups, we can conclude that the major cause of depleted fertility is the high fat diet.

Keywords: BALB/C mice, fertility with high fat diet, fetus.

چکیده

مقدمه: امروزه چاقی گریبانگیر بخش وسیعی از جامعه است. در تحقیقات متعددی چاقی به عنوان عاملی که موجب کاهش باروری می شود، توصیف شده است. اینکه آیا رژیم غذائی پرچرب موجب کاهش باروری می شود یا صرفاّ چاقی به هر دلیلی باعث کاهش باروری می شود، سؤالی بود که انگیزه تحقیق را در ما ایجاد نمود.

مواد و روش ها: موشهای ماده از نژاد BALB/C را در دو گروه بیست تایی کنترل و تجربی بطور تصادفی قرار دادیم. گروه کنترل رژیم غذائی معمولی اتاق حیوانات را دریافت کردند. گروه تجربی غذای حاوی 35% چربی را استفاده نمودند. بعد از 10 روز موش های ماده در معرض موش های نر قرار گرفتند و با مشاهده واژینال پلاک روز صفر بارداری مشخص شد. در روز هفدهم موش ها را کشتند و شمارش و توزین جنین ها انجام شد. رقم های بدست آمده در دو گروه کنترل و تجربی با هم مقایسه شده و با تحلیل آماری با استفاده از روش T مستقل و کای دو صورت گرفت.

نتایج: تعداد بارداری در گروه کنترل 20 و در گروه تجربی 11 سر موش بود.

تعداد جنین ها در گروه کنترل 8-12 و در گروه تجربی بین 8-3 بود.

وزن جنین ها در گروه کنترل 2-3 و در گروه تجربی بین 2-5/1 بود.

تحلیل آماری در هر سه مورد فوق تفاوت معنی داری را نشان داد.

استنتاج: کاهش تعداد بارداری در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنی دار است.

(Pvalue <0.001)

تعداد جنین ها در مو ش های گروه تجربی نیز تفاوت معنی داری را با گروه کنترل داشت. وزن جنین های گروه تجربی هم کاهش یافته و تفاوت آن با گروه کنترل معنی دار است.

چون افزایش وزن مادران در دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد، می توان گفت که مسئول کاهش باروری گروه تجربی، رژیم غذائی پرچربی است.

کلمات کلیدی: موش BALB/C، باروری با رژیم پرچرب، جنین.

مقدمه

برای بسیاری از افراد، داشتن فرزند، یكی از مهمترین و پرمخاطره ترین تجربه های زندگی است. تحقیقات اخیر حاكی از این است كه از هر چهار زوج، یكی با مشكلات باروری گریبانگیر است و این مشكلات تأثیر بسیاری در وضعیت روحی و روانی افراد خواهد داشت. درمان های تضمینی ناباروری شامل روش های استخراج و تلقیح تخمك و اسپرم و كاشت تخم در رحم مادر است. با اینكه این روش بسیار پرهزینه است و درصد موفقیت پائین (۱۴%) آن و اثرات جانبی نامطلوبی دارد، استفاده از آن شایع است.

اكنون به خوبی دریافته ایم، برای افزایش احتمال باروری، راه های طبیعی هم وجود دارد. نقش خطیر تغذیه در رشد و نمو جنین در رحم به خوبی مشخص شده است. مثلا كمبود ویتامینی به نام اسید فولیك موجب نقص لوله ی عصبی جنین خواهد شد. لیكن به نظر می رسد كمبود مواد مغذی، هر چند اندك، احتمال اولین بارداری را كاهش می دهد.

علیرغم پیشرفتهای وسیع در زمینه شناخت فرآیند تولید مثل انسان، هنوز ناباروری انسان که در غالب موارد با علت نامشخص گزارش می شود، از بارز ترین مشکلات علم پزشکی کنونی می باشد. [ 1و2]

در این بین اثر قابل توجه متابولیسم غیرطبیعی لیپیدها بر ناباروری زنان به طور کامل بررسی نگردیده است. مطالعات اخیر در این زمینه نقش احتمالی لیپوپروتئین های پلاسما خصوصا HDL [2]را در ناباروری زنان مؤثر می دانند. [1]

لیپوپروتئین در بین بافتها، تعدادی از لیپیدها را جابجا می کنند که از آن جمله می توان کلسترول، هورمونهای استروییدی و ویتامین E را نام برد. این مواد بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق متابولیت های خود در باروری ایفای نقش می کنند. [2]

در بسیاری از پستانداران خصوصا انسان، تنها لیپوپروتئینی که در مایع فولیکولی اطراف اووسیت در تخمدان شناسائی شده است HDL می باشد. [2] به نظر می رسد HDLتهیه کننده مواد غذائی ضروری برای سلولهای فولیکولار[3] و اووسیتها[4] جهت سنتز ممبران، ساختن هورمونهای لوکال استروئیدی یا سایر موارد ضروری جهت رشد و تکامل اووسیت می باشد. همچنین در برداشت کلسترول از سلولهای اووسیت نیز نقش دارد که خود منجر به ایجاد بالانس سلولی کلسترول می شود. [1و2]

اینکه آیا مصرف ماده غذائی چاق کننده چون چربی موجب اختلال باروری می شود، سوالی بود که انگیزه جستجو را در ما ایجاد نمود. در این مسیر ما قصد داریم آثار احتمالی رژیم غذائی پرچربی را بر باروری بررسی نمانیم.

روش

40 سر موش ماده دو ماهه از نژاد BALB/C با وزن تقریبی 30-35 گرم را بطور تصادفی در دو گروه 20 تایی کنترل و تجربی قرار دادیم. در هر گروه موشها در قفس های پنج تایی قرار گرفتند.

شرایط نور و تاریکی، رطوبت و درجه حرارت و سایر شرایط استاندارد در اطاق حیوانات رعایت شد. مصرف خوراکی چربی به صورت غذای معمول اطاق حیوانات که حاوی 35 % چربی بود برای موشهای گروه تجربی در قفس ها قرار داده شد. گروه کنترل نیز به صورت مشابه غذای حاوی 4 % چربی که حد معمول اطاق حیوانات است استفاده کردند.مصرف این نوع رژیم تا 10 روز ادامه داشته و سپس رژیم معمولی جایگزین رژیم پرچرب شد. همزمان با قطع رژیم پرچرب، در هر قفس پنج تایی هر دو گروه کنترل و تجربی دو موش نر قرار داده شد. موشهای نر کاملاً شبیه موشهای ماده انتخاب شدند. مشاهده واژینال پلاک بعنوان روز صفر بارداری در نظر گرفته شد.

در روز هفدهم بارداری موشها تحت بیهوشی با کلر فرم قرار گرفتند. سپس موشها وزن شدند و بعد قفسه سینه و شکم باز شد. ابتدا ورید اجوف تحتانی در داخل سینه قطع شد تا خون به موش تخلیه شده و کشته شود. سپس از درون شکم رحم حاوی جنین ها تخلیه شد و در داخل سرم فیزیولوژی بدقت جنین ها تفکیک شده و در سرم به مدت پنج دقیقه شستشو داده شدند.

شمارش جنین ها صورت گرفته و توزین شدند. موشهایی که اثری از جنین نداشتند به عنوان موشهای غیر باردار شمارش شدند.

اطلاعات بدست آمده در جداول ثبت شدند. بدین ترتیب تعداد موشهای باردار در هر گروه، وزن هر کدام از موشهای باردار، تعداد جنین های هر موش در هر دو گروه و وزن جنین ها اطلاعات ما بودند. داده های فوق در دو گروه کنترل و تجربی با هم مقایسه شدند.

تحلیل آماری با روش آزمون t مستقل و کای دو صورت گرفت و نتایج ثبت شدند.

یافته ها

در گروه کنترل تمامی موشها باردار شدند، یعنی 20 سر موش باردار در این گروه در اختیار داشتیم، در حالیکه تعداد موشهای باردار 11 سر بودند. البته این بارداری یا عدم بارداری را زمانیکه شکم موشها را باز کردیم، با وجود یا عدم وجود جنین، تعیین نمودیم. این در حالی است که در تمام موشهای هر دو گروه کنترل و تجربی واژینال پلاک مشاهده شده بود.

در روز هفدهم بار داری که جنین ها را از شکم موشها خارج کردیم شمارش جنین ها آغاز شد.

Ø در گروه کنترل تعداد جنین ها بین 8 الی 10 بود.

Ø 8 سر موش در این گروه هر کدام 10 جنین داشتند.

Ø 4 سر موش در گروه فوق هر کدام 9 جنین داشتند.

Ø 8 سر موش در این گروه هر کدام 8 جنین داشتند.

Ø در گروه تجربی تعداد جنین ها بین 3 الی 7 متغیر بود. جمعاّ 11 موش باردار در این گروه ثبت شد.

Ø 2 سر موش در این گروه 7 جنین داشتند.

Ø 3 سر موش در این گروه 6 جنین داشتند.

Ø 2 سر موش در این گروه 4 جنین داشتند.

Ø 4 سر موش در این گروه 3 جنین داشتند.

با توزین جنین ها در هر گروه کنترل و تجربی نتایج زیر بدست آمد.

Ø در گروه کنترل وزن جنین ها بین 2 الی 3 گرم متغیر بود.

Ø جنین های 8 سر موش در این گروه هر کدام 2 گرم وزن داشتند.

Ø جنین های 8 سر موش در این گروه هر کدام 5/2 گرم وزن داشتند.

Ø جنین های 4 سر موش در این گروه هر کدام 3 گرم وزن داشتند.

Ø در گروه تجربی وزن جنین ها بین 5/1 الی 2 گرم متغیر بود.

Ø 5 سر موش جنین های حدود 5/1 گرم داشتند.

Ø 5 سر موش دیگر جنین های حدود 2 گرمی داشتند.

در توزین مادران باردار در روز هفدهم بارداری، نتایج زیر بدست آمد:

Ø در گروه کنترل وزن مادران باردار بین 60 تا 65 گرم متغیر بود.

در گروه تجربی وزن 10 سر موش هر کدام حدود 60 گرم بود، که بعد از باز کردن شکم مشخص شد باردار هستند.

10 موش بعدی در گروه کنترل هر کدام بین 30 الی 35 گرم وزن داشتند که بعد از باز کردن شکم مشخص شد باردار نبوده اند.

موشهای گروه کنترل

موشهای باردار گروه تجربی

موشهای غیر باردار گروه تجربی

تعداد بارداری

20

11

-

وزن مادران

60 الی 65 گرم

60 گرم

30 - 35 گرم

تعداد جنین ها

8- 10

3-7

-

وزن جنین ها

2-3 گرم

5/1 -5/2 گرم

-

جدول 1 - مقایسه آماری در گروه کنترل و تجربی

جدول 4-2: توزیع فراوانی گروه های تحت مطالعه

گروه های مطالعه

کنترل

تجربی

تعداد

درصد

تعداد

درصد

حاملگی

ندارد

0

0

9

0/45

دارد

20

0/100

11

./55

کل

20

0/100

20

0/100

نتیجه آزمون فيشر

p-value=0.001

نتیجه آزمون کای دو نشان میدهد که ارتباط معنی داری بین بارداری و گروههای مورد مطالعه وجود دارد P=0.001

جدول 4- 3: ميانگين و انحراف معيار وزن مادر و جنبن ها در دو گروه کنترل و تجربی

متغیرها

تجربی

کنترل

ارزش P

میانگین

±انحراف معیار

ميانگين

±انحراف معیار

وزن مادران

pressure before Ramadan

05/47

) 745/14) ±

5/62

(85/1) ±

001/0>

وزن جنین ها

81/1

(314/0)±

47/2

(336/0)±

001/0>

نتیجه آزمون t مستقل نشان میدهد که بین وزن مادران و جنین ها در دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده میشود.

P < 0.001 و P< 0.001

بحث و نتیجه گیری

نازايي يکي از مشکلات مهم زوجين جوان در جوامع مختلف مي باشد و شيوع نسبتاً بالايي هم دارد (30- 8%). علاوه بر شيوع بالاي بيماري مراجعه براي درمان نيز در حال گسترش است چرا که عدم توان داشتن فرزند براي زوجين يکي از غم انگيزترين کمبودهاي زندگي مشترک محسوب مي شود و مي تواند در برخي موارد به جدايي منجر شود که عواقب نامطلوبي دارد در روشهاي درماني کمک باروري مورد نظر IVF [5]و ICSI [6]مي باشد نياز به وجود مراکز مجهز نازايي و پرسنل مجرب و داروهاي پرهزينه دارد. در ضمن اين روش ها کم عارضه هم نيستند و ميزان موفقيت تقريباً 30% است. با توجه به مشکلات مذکور و بار اقتصادي آن و عوارض نامطلوب عدم موفقيت درمان در سلامت رواني خانواده و بخصوص مادر مطالعه بر عوامل موثر بر ART [7]مي تواند به بالا بردن ميزان موفقيت در به ثمر رسيدن تعداد بيشتري از موارد تحت درمان کمک نمايد. همانطور که ذکر شد چاقي مي تواند يکي از عوامل موثر بر عدم باروري تصور شده است.[1]

اكنون به خوبی دریافته ایم، برای افزایش احتمال باروری، راه های طبیعی هم وجود دارد. نقش خطیر تغذیه در رشد و نمو جنین در رحم به خوبی مشخص شده است. مثلا كمبود ویتامینی به نام اسید فولیك موجب نقص لوله ی عصبی جنین خواهد شد. لیكن به نظر می رسد كمبود مواد مغذی، هر چند اندك، احتمال اولین بارداری را كاهش می دهد.

علیرغم پیشرفتهای وسیع در زمینه شناخت فرآیند تولید مثل انسان، هنوز ناباروری انسان که در غالب موارد با علت نامشخص گزارش می شود، از بارز ترین مشکلات علم پزشکی کنونی می باشد.[1و2]

در این بین اثر قابل توجه متابولیسم غیرطبیعی لیپیدها بر ناباروری زنان به طور کامل بررسی نگردیده است. مطالعات اخیر در این زمینه نقش احتمالی لیپوپروتئین های پلاسما خصوصا HDL [8]را در ناباروری زنان مؤثر می دانند.[1]

لیپوپروتئین در بین بافتها، تعدادی از لیپیدها را جابجا می کنند که از آن جمله می توان کلسترول، هورمونهای استروییدی و ویتامین E را نام برد. این مواد بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق متابولیت های خود در باروری ایفای نقش می کنند.[2]

در بسیاری از پستانداران خصوصا انسان، تنها لیپوپروتئینی که در مایع فولیکولی اطراف اووسیت در تخمدان شناسائی شده است HDL می باشد. به نظر می رسد HDLتهیه کننده مواد غذائی ضروری برای سلولهای فولیکولار و اووسیتها[9] جهت سنتز ممبران، ساختن هورمونهای لوکال استروئیدی یا سایر موارد ضروری جهت رشد و تکامل اووسیت می باشد. همچنین در برداشت کلسترول از سلولهای اووسیت نیز نقش دارد که خود منجر به ایجاد بالانس سلولی کلسترول می شود. [1و2]

نتايج يک تحقيقات در انگليس نشان از ان است که زنان چاق علاوه برآنکه با فرصتهايي اندک براي بارداري روبرو هستند، بيش از ديگر زنان در معرض خطر سقط جنین قرار دارند.براساس اين تحقيق پزشکي هرچقدر وزن زنان زيادتر شود خطر سقط جنين نیز به تبع آن افزایش مي يابد و این خطر در دوران بارداري تا هفتاد و سه درصد افزايش مي يابد. [6]
نتايج اين تحقيق که در بیمارستان سانت ماري لندن انجام شد نشان از آن است که زنان چاق باردار در مقايسه با ديگران هفت برابر در معرض خطر سقط جنين قرار دارند.

اين تحقيق روي هفتصد نفر از زناني که در دوران بارداري فرزندان خود را سقط کرده اند انجام گرفته است.از اين تعداد زن سي درصد اضافه وزن داشتند و پانزده درصد نيز با چاقي مفرط روبرو بودند.
اين درحالي است که افراد چاق افزون بر اين خطر با خطرات ديگري مانند افزايش فشار خون و قندخون نيز مواجه هستند.

از سوي ديگر چاقي بيش از اندازه فرصتهاي بارداري زن را کاهش مي دهد و باعث مي شود جنين در دوران بارداري با اختلالاتي مواجه شود. پزشکان توصيه مي کنند زنان قبل از بارداري وزن خود را متناسب نمايند و تلاش براي کم کردن وزن را به دوران بارداری موکول نکنند زیرا اين امر خطرات زيادي در بر دارد.

در این تحقیق موشهای گروه کنترل که قبلاّ واژینال پلاک تشکیل داده بودند همگی باردار بودند. در حالیکه از 20 سر موش گروه تجربی که همگی واژینال پلاک تشکیل داده بودند، فقط 11 سر موش باردار بودند. در رحم 9 سر موش گروه تجربی، علیرغم اینکه واژینال پلاک در آنها مشهود بود، هیچ اثری از جنین مشاهده نشد. [6]

برخی محققین بدنبال تحقیقات در زمینه عوارض چاقی، کاهش باروری را در موشهای ماده چاق گزارش دادند.[8] در آن تحقیق مشخص نشده بود که آیا صرفاّ بدنبال چاقی کاهش باروری پدید می آید و یا اینکه رژیم غذائی مسبب چاقی، خود نیز میتواند موجب کاهش باروری گردد.

در تحقیق حاضر وزن مادران باردار در دو گروه کنترل و تجربی، تفاوت معنی داری نداشت. از مقایسه این تحقیق با تحقیقات دیگران، میتوان استنتاج نمود که رژیم غذائی پر چربی می تواند موجب کاهش باروری گردد.

مقایسه تعداد جنین ها در گروه کنترل که بین 8-10 عدد بودند با گروه تجربی که بین 3-7 عدد بودند، تفاوت معنی داری را نشان دادند (P value <0.001) . این بدان معنی است که رژیم غذائی پرچرب موجب کاهش تعداد جنین ها در گروه تجربی شده است.

با توزین جنین ها در دو گروه کنترل و تجربی، در گروه کنترل وزن بین 2-3 گرم متغیر بود. در گروه تجربی، وزن بین 5/1- 5/2 در جنین ها ثبت شد. مقایسه این دو گروه از این نظر تفاوت معنی داری را نشان میدهد، لذا میتوان استنتاج کرد که رژیم غذائی پر چرب باعث کاهش وزن جنین میشود.

با توجه به اینکه افزایش وزن مادر در دو گروه کنترل و تجربی تفاوت معنی داری را نشان نمی دهند، میتوان به این نتیجه رسید که در گروه تجربی عامل دیگری غیر از افزایش وزن در کاهش باروری، کاهش تعداد جنین ها و کاهش وزن جنین ها نقش دارد. بدلیل اینکه در این تحقیق تنها فاکتوری که در دو گروه تفاوت داشتند رژیم غذائی پرچربی بوده است، لذا میتوان پیشنهاد کرد که این نوع رژیم باعث کاهش باروری، کاهش تعداد جنین ها و کاهش وزن جنین ها میگردد.

در تکمیل این تحقیق در نظر داریم در گام بعدی، میزان چربی بدن و میزان چربی خون را در دو گروه کنترل و تجربی تعیین کرده و تاثیر احتمالی آنها را در باروری تعیین نمائیم.

References

1. Rothblat GH, et al. Cell cholesterol efflux: integration of old and new observations provides new insights. J Lipid Res 1999 May;40(5):781-96

2. Krieger M. Charting the fate of the "good cholesterol": identification and characterization of the high-density lipoprotein receptor SR-BI. Ann Rev Biochem. 1999;68:523-58

3. Murray R, Granner D, Rodwell V. Harper's illustrated biochemistry. 27th ed. (NY): McGraw-Hill; 2006.

4. Tubes G. Good calories, bad calories: challenging the conventional wisdom on diet, weight control, and disease. 1st ed. New York: Knopf; 2007.

5. Friedman L. Obesity. 1st ed. Detroit: Greenhaven Press; 2009

6. Björntorp P, Lockwood D, Heffner T. Obesity: pathology and therapy. 2nd ed. (NY): Springer; 2000

7. آني، محسن. تاثير مس در جلوگیری از اثرات سمي آلومينيم بر متابوليسم چربي ها در موش ها. مجله پزشکي دانشگاه علوم پزشکي اروميه. سال هفدهم، ش4 (زمستان 1385) : 260-267

8. رشيدي، هدايت اله. اثر بازدارنده رشد فوليكولي روغن پنبه دانه هيدروژنه روي تخمدان موش ماده. مجله تحقيقات دامپزشکي دانشگاه تهران، سال دوم، ش56 (1380) : 119-122

9. آذرنيا، مهناز. بررسي آثار مصرف داروي نيروزاي اکسي متولون در دوزهاي بسيار بالاتر از حد فيزيولوژيك بر روي اووژنز موش ماده، نژادNMRI . مجله دانشکده علوم دانشگاه شيراز. سال پنجم، ش 19 (تابستان 1383) : 119-110

10. بهارآرا، جواد. اثرات تابش طولاني مدت امواج شبيه‌ سازي شده تلفن ‌هاي همراه بر غدد تناسلی موش ماده نژاد Balb/C. مجله باروري و ناباروري، سال پنجم، ش 19 جلد 35 (تابستان 1383) : 217-226



[1] گروه آناتومی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران

[2] High Density Lipoprotein (HDL)

[3] Follicular

[4] Oocytes

1 In vitro Fertilisation

[6] Intra cytoplasmic sperm injection

[7] Assisted reproduction technics

[8] High Density Lipoprotein (HDL)

[9] Oocytes

No comments:

Post a Comment